شهید محمد الکبش جزئی از رزمندگان مقاومت اسلامی حزب الله بود که برای جنگ به سوریه اعزام شد و در مناطق مختلف جنگید و کمتر از دو سال پیش در نبرد آزادسازی شهر حلب از چنگ تروریست های تکفیری به شهادت رسید.
شیخ خضر الکبش پدر محمد در حین گفت و گو با خبرنگار ایرنا تصاویری از فرزندش از کودکی تا شهادت و وسایل شخصی و لباس رزم او را نشان داد.
شیخ خضر گفت که مبارزه با تکفیری ها شیعه و سنی نمی شناسد و فرزندش هم در این راه به شهادت رسید.
در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با شیخ خضر الکبش پدر شهید و از علمای اهل سنت لبنان می آید:
لطفا اطلاعاتی درباره فرزند شهیدتان به ما بدهید.
در ابتدا به شما خوشامد می گویم که به شهر صیدا، پایتخت مقاومت و دروازه جنوب آمدید و از این طریق به رهبری، مسئولان و ملت جمهوری اسلامی ایران، صمیمانه و گرم ترین درودها و سلام ها را می فرستم.
شهید محمد الکبش، روز ۲۷ ماه مه سال ۱۹۹۷ در صیدا به دنیا آمد و در روز ۲ آوریل سال ۲۰۱۶ در مبارزه با تروریست ها به شهادت رسید.
او یکی از رزمندگان مقاومت اسلامی حزب الله بود که در چندین عملیات و نبرد علیه تروریست های تکفیری و داعشی و گروهک های دیگر شرکت کرده بود از جمله در مناطق الزبدانی و القصیر. تا اینکه خداوند برای وی شهادت نوشت و او را برگزید تا یکی از شهدایی باشد که پروردگار بر آنها منت گذاشته و این مدال افتخار را بر سینه شان آویخته است.
محمد چگونه به شهادت رسید؟
یادم می آید روز جمعه اول آوریل ۲۰۱۶ (۱۳فرودین ۱۳۹۵) بود که نبرد در تل العیس واقع در ریف حلب اوج می گیرد. آن روز به نوعی میان ارتش سوریه، نیروهای مقاومت و همه آنها که در جنگ بودند، آتش بس اعلام شده بود. اما تروریست ها این توافق آتش بس را هم نقض کردند. تکفیری ها به صورت ناگهانی و با خودروهای بمب گذاری شده و زرهی به طور گسترده قصد ورود به شهر حلب را داشتند تا به صورت کامل راه های آن به شهرهای دیگر سوریه را ببندند و بر این شهر تسلط یابند.
برادران در بخش نظامی حزب الله به من خبر دادند که یکی از این خودروها، حاوی تقریبا یک و نیم تن مواد انفجاری بوده است که محمد روبروی آن قرار گرفت و آن را با آر پی جی ب۷ هدف قرار داد و منهدم کرد. به من گفتند که در اثر انفجار آن خودروی انتحاری، هفت ساختمان در اطراف آن ویران شد و ترکشی هم به محمد اصابت کرد که به شهادت او منجر شد. برادران و فرماندهان میدانی می گویند که اگر این کار شجاعانه محمد نبود و آن خودروها خط را می شکستند و وارد می شدند شاید نیروهای ما بیشتر از صد شهید می دادند و شاید تا کنون هم در حلب بودند. من این را نمی گویم چون فرزندم است، بلکه اینها را به نقل از فرماندهان می گویم. محمد ۱۹ ساله با کار قهرمانه اش جان ده ها رزمنده دیگر را نجات داد و من افتخار می کنم که محمدم با فداکردن جان خود، دیگر برادران رزمنده اش و شهروندان را نجات داد.
می گویند حزب الله یک حزب و سازمان شیعی است، فرزند شما که از اهل سنت بود، چگونه در صفوف حزب الله بود و اینگونه به شهادت رسید؟
امروز حزب الله یک حزب سیاسی است که در عرصه سیاست در لبنان فعال است. این حزب در ابتدا به عنوان یک جنبش مقاومت اسلامی برای مبارزه با اشغالگری دشمن صهیونیستی پدید آمد و رشد کرد. این پس از آن بود که چندین جنبش چپ گرا و مارکسیست در عرصه نظامی لبنان حضور داشتند. حزب الله از دل مردم به پا خواست، البته جنبش های دیگر مقاومت هم بودند، برای مثال در صیدا زمانی که اشغالگران اسرائیلی وارد شهر شدند، جوانانی از مساجد در برابر آنها ایستادند. آیا ما باید بگوییم که آن جنبش مقاومت که در برابر صهیونیست ها ایستاد، جنبش مقاومت سنی بود؟ نه هرگز. آن یک مقاومت اسلامی بود. چرا اسلامی، به دلیل اینکه کسانی که در این جنبش حضور دارند، شماری از علما و مجاهدین هستند و کسانی هستند که از دل مسجد و این محیط و با افکار اسلامی و التزام دینی برخواستند.
خب طبیعی است که حزب الله هم که یک جنبش مقاومت اسلامی است در کنار ایستادگی در برابر اشغالگری صهیونیسم و وحشی گری تروریسم تکفیری، در لبنان فعالیت سیاسی هم دارد. ما به حزب الله به چشم یک مجموعه شرعی و قانونی برای مقاومت اسلامی می نگریم. زمانی که می گوییم مقاومت اسلامی، یعنی سنی و شیعه و دیگر طوایف همگی در این دایره قرار دارند. اگر محمد در این جا قرار دارد، او در مکان درست ایستاده است، چرا؟ برای اینکه نخست به جهانیان بگوید تفاوتی بین شیعه و سنی وجود ندارد و نشان ما اسلام و مقاومت است. دوم و از آن مهم تر، می خواهد بگوید این تروریسم تکفیری که ما با آن مبارزه می کنیم، نه سنی بلکه به اسلام هم ارتباطی ندارد.
بنابراین مذهب و آیین این گروه های به اصطلاح مسلح چیست؟
ما با تروریسم تکفیری می جنگیم که در عراق، سوریه و لبنان ویرانی برجای گذاشت و جنایت کرد و همچنین در اروپا هم دست به جنایت زد. مسیحی، سنی، شیعی، ایزدی و همه را کُشت چرا که با همه ادیان و مذاهب دشمن است. این تروریسم تکفیری مدعی اسلام و خلافت است اما نه به اسلام و نه به هیچ دینی تعلق ندارد. ما بارها اعلام کرده ایم که این تکفیری ها به یک چیز وابسته اند و آن طرح آمریکایی-صهیونیستی است که می خواهد امت ما را از داخل نابود کند. همانگونه که بریتانیا در گذشته تا به امروز عمل کرده، دولت آمریکا نیز همان راه را ادامه می دهد و برای خدمت به رژیم صهیونیستی، برخی صاحبان عمامه و علمای مریض را به کار می گیرند و از صدها شبکه ماهواره و هزاران رسانه بهره می برند تا میان مسلمانان تفرقه و فتنه ایجاد کنند.
آمریکا و متحدان عربش در منطقه به خصوص عربستان سعودی، سلمان خائن حرمین شریفین و ولیعهد ساقط شده اش محمد بن سلمان و خیلی های دیگر این تروریست ها را پدید آوردند. تروریسم تکفیری اصلا متولد شده از رحم ناپاک مدرسه وهابیت است. مدرسه ای که امثال ابوبکر البغدادی، أیمن الظواهری، ابومصعب الزرقاوی و جولانی از آن خارج شدند.
ما افتخارمان این است که بخشی از مقاومت در برابر این تکفیری ها هستیم و تا آزادی کامل سوریه و منطقه و نابودی کامل همه تکفیری ها در این راه خواهیم ماند به امید آزادی سرزمین همه مسلمانان یعنی فلسطین.
حزب الله را متهم به وابستگی و اطاعت از ایران می کنند، شما در این رابطه چه نظری دارید؟
بگذارید بگویم بخشی از لبنان که مسیحی هستند، فرانسه برایشان حکم مادر مهربان دارد و اطاعتشان از آن کشور است. بر اساس اعتقادات شان آنها راهشان درست است، خب. مسلمانان اهل سنت که بخش دیگری از این جامعه را تشکیل می دهند، بعد از الازهر مصر، عربستان سعودی را مرجع خود می دانند، اینطور نیست؟ آیا برای آنها عیب است؟ نه. در لبنان مجموعه دیگری وجود دارد که شیعه هستند و حزب الله بخشی از آن به شمار می رود. این دسته ارتباط شان از نظر فقهی و شرعی با جمهوری اسلامی است یعنی ولی فقیه. این چه عیبی دارد و کجای آن غلط است.
امروز موضوع این نیست که مرجعیت من کجاست، قم یا تهران یا قاهره یا ریاض. حتی مساله این نیست که من به چه مذهب و دینی معتقد هستم. مساله خط سیاسی است که هر کسی امروز دارد. امروز در میان شیعیان هستند کسانی که مزدور اسرائیل و انگلیس هستند. در میان اهل سنت هم کسانی هستند که مزدور آمریکا و صهیونیسم هستند. حالا ما باید بیاییم و به خاطر تعداد اندکی مزدور کل یک مذهب را زیر سؤال ببریم؟ هرگز.
امروز نه این یک راز است و نه برای حزب الله عیب است و نه اصلا اتهام است که حزب الله به ولایت فقیهی اعتقاد دارد که در ایران است؛ این مهم است که نه حزب الله و نه جمهوری اسلامی این رابطه ولایت پذیری را به واقعیت عرصه سیاسی لبنان نمی کشاند. اما عربستان سعودی با تمام وقاحت به صحنه سیاسی لبنان بازگشته تا جریان شکست خورده ۱۴مارس را دوباره احیا کند، تا تعداد بیشتری در مجلس کسب کنند، نه برای محبتش به آنها، بلکه فقط برای قرار دادن آنها رو در روی محور مقاومت. سعودی ها نه تنها در سیاست و در انتخابات پارلمانی، دخالت می کند، بلکه حتی در تعیین مختار (امین محله) در یک روستای کوچک و یک محله هم مداخله می کند. آنها که در حزب نیروهای لبنانی و المستقبل شعار حاکمیت و استقلال و عدم وابستگی می دهند، دروغگویند. این جریان حاضر است که از اسرائیل سلاح بگیرد و ما را بکشد و رویاروی محور مقاومت بایستند. همانگونه که در گذشته چنین کردند و سلاح برداشتند و مسلمان و مسیحی و فلسطینی را به قتل رساندند.
برخی ایران را متهم به حضور در عراق و سوریه می کنند تا بتواند به اصطلاح امپراتوری پارسی خود را بازسازی کند و یا هلال شیعی درست کند و در منطقه مسلط شود. این اتهام را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر ایران می خواست امپراتوری فارسی خود را بازسازی کند و هلال شیعی بسازد، بیش از سی سال تحریم را تحمل نمی کرد. اما دلیل این تحریم ها این است که ایران می خواهد فلسطین را آزاد کند و از جنبش های مقاومت حمایت می کند تا منطقه از جمله مسجدالاقصی مبارک و کلیسای قیامت را آزاد کند. ایران نمی خواهد فلسطین از روی نقشه پاک شود.
زمانی که ایران شعار نه شرقی و نه غربی داد، همه جهان به صدام حسین دیکتاتور عراق کمک کرد تا طرح امام خمینی را ناکام بگذارد. اما الان او کجاست و جمهوری اسلامی کجاست. همه این سران عرب که چنین اتهاماتی را می زنند، روزگاری متحد محمدرضا پهلوی شاه ایران بودند که داعیه امپراتوری پارسی داشت. اما بعد که در ایران نظام جمهوری اسلامی بر پا شد، خواستند تا جنگ قادسیه دیگری راه بیندازند، ایران را فتح کنند و از شیعه و سنی حرف زدند.
نقش ایران را در محور مقاومت چطور می بینید؟
اصلا نمی توانیم از نقش حرف بزنیم. اگر ایران نبود نه مقاومتی بود و نه محور مقاومت. حتی آنهایی که با ایران مخالف هستند هم به این امر اذعان می کنند. اگر ایران نبود نه در لبنان و نه در فلسطین و نه در هیچ جای دیگری مقاومتی نمی ماند.این رژیم های عربی به مساله فلسطین تاکنون هیچ خدمتی نکرده اند. آنها به جوانان فلسطینی که با سینه و پای برهنه و بدون ترس از مرگ در برابر اسرائیلی های تا دندان مسلح ایستاده اند، خیانت کردند و اکنون با آمریکا برای نابودی مسأله فلسطین همکاری می کنند.
آیا محور مقاومت توانست خطر تکفیری ها را از بین ببرد؟
امروز عراق از شر تروریست ها آزاد شده است، مرزهای شرقی لبنان از لوث وجود این تکفیری ها پاک شده و شاید بتوان گفت هفتاد درصد سرزمین سوریه هم به آغوش حاکمیت بازگشته است. اگر بخواهیم به واقعیت نگاه کنیم باید بگوییم که محور مقاومت توانسته پیروز شود و پیروزی های بزرگی بدست آورده است. ما اگر می خواهیم از پیروزی سخن بگوییم باید به حجم دشمنان هم بنگریم. از ۸۷ کشور در سوریه در حال جنگ بودند. از فرانسه و کشورهای اروپایی تا عربستان سعودی و کشورهای خلیجی. همه مرزها را برایشان گشودند و سلاح و مال به آنها دادند. از آنها نفت سوریه را خریدند. بزرگترین شهر صنعتی خاورمیانه، حلب بود که دیگر الان از آن چیزی نمانده است و تجهیزات همه کارخانه های آن را از تروریست ها خریدند. اکنون همان کشورها ادعای مبارزه با تروریسم می کنند، باید گفت شما خودتان تروریست و قاتل هستید، ما بر شما پیروز خواهیم شد و محور شر را نابود می کنیم و محور مقاومت باقی می ماند به اذن خدا.
به شهادت محمد بازگردیم، زمانی که محمد به شهادت رسید، چه احساسی داشتید؟ آیا انتظار شهادت او را داشتید؟
خب این موضوع خیلی حرف ها دارد. بالاخره فرزند، پاره تن انسان است و از خون ما. این داغ سخت است. اما زمانی که محمد پا به این میدان گذاشت، خودم را آماده می کردم که او یک روزی ممکن است یا به شهادت برسد، یا مجروح شود و یا اسیر. محمد عاشق شهادت بود، و عاشق دوستان شهیدش بود. برخی شبها تا دیروقت بر سر مزار آنهایی که با هم در جبهه ها بودند، می ماند و سرانجام هم روحش به آنها پیوست.
زمانی که خبر شهادت او را شنیدم بر قدرت وصلابتم افزوده شد و به خط مقاومت پایبندتر شدم. خداوند هر کسی را به عنوان شهید انتخاب نمی کند، او این توفیق را داشت و از من در شهادت سبقت گرفت. خداوند به من افتخار داد و با شهادت او، به من عزت بخشید. ما همواره شنیده بودیم که حسین علیه السلام چگونه در راه خدا به شهادت رسید و فرزندانش را فدا کرد. ما ثبات قدم در راه حق، ایستادگی در برابر باطل، جان فشانی و فداکردن عزیزان را از حسین علیه السلام آموختیم.
حالا مزار شهید کجاست؟
پیکر شهید محمد هنوز در اسارت تروریست های النصره است و به زودی با نابودی کامل تروریست ها و آزادی سوریه و پس از اینکه پرچم مقاومت در کنار پرچم آن کشور در همه جا چه مسجد و چه کلیسا به اهتزاز درآمد، پیکرش باز خواهد گشت تا در لبنان و صیدا، سرزمین مقاومت و عزت به خاک سپرده شود، تا تاکیدی بر تاریخ ما، تاریخ این شهر و مقاومت آن باشد.
*ایرنا: اگر محمد الان در میان ما بود، به جوانان در کشورهای اسلامی و عربی چه می گفت؟
**الکبش: او قطعا می گفت بیایید به اسلام ناب محمدی بپیوندید که فرقی میان سنی و شیعه و میان هیچ یک از مردم نمی گذارد، بیایید به راه حق بپیوندید و ببینید چگونه در عراق، لبنان و سوریه پیروز شدیم و ان شاءالله فلسطین را آزاد می کنیم.