«تخریب مذاهب» یا «تقریب مذاهب»؟
۱- آیا هدف «انتخاب مذهب معیار» است؟
بعضی گمان می کنند که منظور از تقریب (نزدیکی و وحدت) این است که در میان مذاهب اسلامى، یک مذهب به عنوان اصل و معیار سنجش معرّفى شود و مذاهب دیگر خود را با آن هماهنگ کنند، چنین گمانی تعریف درستی از «تقریب» نیست! زیرا شکی نیست که پیروان هر کدام از مذاهب اسلامى به طور کاملًا طبیعى و قابل درک، مذهب خود را مذهب برتر و معیار سنجش مى شناسند و به راحتى نمى توانند از اعتقادات خود به سود مذهب دیگرى کوتاه بیایند.
بنابراین چنین تصویرى از تقریب، نه تنها باعثوحدت مسلمین نمى شود، بلکه برعکس، زمینه ی نزاع مذهبى و اختلاف بیش از پیش آنان را فراهم می سازد.
۲- آیا هدف «چشم پوشی از مسائل مورد اختلاف» است؟
برخى دیگر خیال می کنند: «فراموش کردن مسائل مورد اختلاف» و «ایجاد یک مذهب جدید بر پایه ی مشترکات مذاهب اسلامى» لازمه ی «تقریب» است. اما این نظریه نیز غیر قابل قبول و دچار تناقضى آشکار است. زیرا شکی نیست که مسائل شرعى مورد اختلاف، به هر حالخشى از شریعت اسلام راتشکیل مى دهند و از یاد بردن آنها دقیقاً به معناى رها کردن بخشى از دین است که به هیچ وجه قابل قبول نمى باشد.
به عبارت دیگر ما نمى توانیم بعضی از عقاید و احکام اسلامى را به خاطر آنکه مورد اختلاف مذاهب قرار دارند نادیده بگیریم و چشم خود را به روى آنها که خواه ناخواه بخشى از اسلام هستند ببندیم. چنین کارى تخریب مذاهب است، نه تقریب مذاهب! و به تعطیل شریعت مى انجامد.
۳- آیا هدف، «آزادى در انتخاب دلبخواه هر یک از مبانى و دیدگاه هاى مذاهب دیگر» است؟
بعضی دیگر گمان مى کنند که مقصود از تقریب، نوعی «آزادى مذهبی» است. به این معنا که هر مسلمانى در انتخاب هر یک از مذاهب اسلامى آزاد باشد و بتواند در هر مسأله اى به هر کدام از مذاهب که خواست، رجوع کند. اشکال این تعریف آن است که: چه ملاکى براى انتخاب و مراجعه به یک مذهب وجود دارد؟
اگر انتخاب یک مذهب، بى قاعده و بدون ملاک مشخّص باشد و رجوع به هر یک از مذاهب بر پایه ی سلیقه ی شخصى انجام شود نوعی «هرج و مرج مذهبى» به وجود مى آید
که نتایج زیانبار فراوانى براى فرد و جامعه خواهد داشت.
۴- آیا هدف «تساهل و مصلحت اندیشى هاى موقت سیاسى» است؟
عده ای هم مى پندارند که تقریب مذاهب اسلامى فقط یک تدبیر سیاسى و اقدامى مصلحت اندیشانه در برابر دشمنان مشترک اسلام و مسلمین است. یعنی هر چند اختلافات موجود ذاتاً عمیق و غیر قابل اصلاح است اما شرایط فعلى جهان اسلام، پرهیز از تفرقه و ایجاد و حفظ وحدت مسلمین را به عنوان امرى عرضى ایجاب مى کند.
هر چند از ظاهر کلام بسیارى از صاحبنظران اسلامى چنین تعریفى برداشت مى شود ولى نمى توان اشکالات موجود در آن را نادیده گرفت. مثلا: اگر تقریب مذاهب اسلامى به اجبار شرایط فعلى جهان اسلام باشد، با تغییر احتمالى شرایط، ضرورت خود را از دست خواهد داد، و این به معناى بازگشت به تفرقه و از دست دادن وحدت است! که در هیچ حالى مطلوب به نظر نمى رسد. تجربه نیز نشان داده است کسانى که به تقریب مذاهب اسلامى از چنین زاویه اى نگاه می کنند، در عمل کارى از پیش نبرده اند و ناکام مانده اند.
۵- آیا هدف «گفتگوى صحیح و سازنده ی مذاهب» است؟
به نظر مى رسد مقصود از تقریب، «همکاری و همفکری علمى و عملى مذاهب اسلامى» بر مبناى «مشترکات و احترام متقابل» است که با احساس برادری و تسامحى معقول و شیوه اى عالمانه، به دور از احساس نفرت و خالی از تعصّبات غیرمنطقى و به دور از روشى عوامانه حاصل مى شود.
به تعبیر دقیق تر، «تقریب مذاهب اسلامى» به معناى: «ترویج فرهنگ گفتگوى صحیح و سازنده، بر اساس اصول و مبانى مشترک، با هدف درک یکدیگر و دستیابى به رشد علمى و مذهبى» است.
بنابراین، مذاهب اسلامى مى توانند ضمن پاىبندى به مبانى و دیدگاههاى خود، در سایه ی همفکری و همکاری منطقى و گفتگوى علمى یکدیگر را درک کنند و به هم نزدیک شوند.
هر چند به نظر مى رسد این شیوه ی تقریب، به دلیل آن که جنبه ی گفتگو و صورت «نظرى» دارد، فقط در میان خواصّ امّت و صاحبنظران اسلامى قابل طرح است و شامل عوام مسلمین نمى شود، امّا تردیدى نیست که وجود چنین نگرشى در میان خواص امّت؛ بر نگرش عوام مسلمان، که شدیدا تحت تأثیر علماء و فضاى حاکم بر جامعه خود هستند، تأثیرى عمیق مى گذارد و عملا به ایجاد «حسّ تفاهم» و «مداراى مذهبى» در میان عموم مسلمانان مى انجامد.
گسترش احساس «وحدت اسلامى، همزیستى مسالمت آمیز و احترام به دیدگاههاى یکدیگر»، نتیجه ی روحیه ی برادری حاکم بر علماى امّت و تقریب مذاهب اسلامى است
که در میان عموم مسلمین و همه ی اقشار جامعه اسلامى ظهور پیدا می کند.
وقتى علماى مذاهب و خواصّ جامعه اسلامى به جاى بذر گفتگوى صحیح و سازنده، تخم پیکار و جنجال و دشمنی مى کارند، طبیعتاً نمى توان توقّع داشت که میان افراد امّت و عوام مسلمین، محصولى جز خصومت و خشونت به بار آید! به همین جهت، همکاری صحیح و گفتگوى سازنده ی عالمان مذاهب اسلامى که بر پایه ی مشترکات و احترام متقابل صورت مى پذیرد و به دنبال آن، برخورد صحیح و روابط حسنه عموم مسلمانان در عمل، که بر مبناى احساس برادرى و مداراى اسلامى انجام مى شود، بهترین و عملى ترین تعریفى است که مى توان از تقریب مذاهب اسلامى به دست داد.