متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام مهدی مسائلی است که در ادامه می خوانید؛
پنجشنبه این هفته در قم همایشی با عنوان «تصوف؛ شاخصه ها و نقدها» توسط دفتر تبلیغات اسلامی برگزار میشود. این همایش تاکنون حواشی بسیاری به دنبال داشته است و پیش از برگزاری مباحثات و مجادلات فراوانی بر سر آن صورت گرفته است.
نکاتی نیز دراینباره به ذهن بنده میرسد که در ادامه بیان میکنم.
البته پیش از بیان هر مطلبی باید متذکر شوم که بنده هیچ ارتباطی با تصوف نداشته، بلکه انتقادهایی به آن نیز دارم.
۱. کسانی که در چنین همایشهایی برای نفوذ تصوف در جامعه شیعه بیتابی کرده و آن را مذمت میکنند، برای نفوذ تصوف در میان اهل سنت تلاش کرده و آن را تحسین میکنند. زیرا تصوف، اهلسنت را از افتادن به دام وهابیت بازداشته و آنها را به شیعه نزدیک می کند. حقیقت اینکه ارتباط ولایی موجود در اندیشه تصوف مباحث شفاعت، توسل، زیارت و بسیاری از رفتارهای شیعیان را توجیهپذیر میکند و حتی صوفیان اهلسنت را به ائمه شیعه(ع) متصل میکند.(صوفیان اهلسنت سلسله اولیای خود با واسطه ائمه شیعه (ع) به پیامبر متصل میکنند)
افزون بر این، تصوف هرچند در میان شیعه نفوذ و گستردگی زیادی ندارد و علمای مذهبی آن را مذمت میکنند، ولی در میان اهلسنت گستردگی آن فراوان است و بسیاری از علمای بزرگ اهلسنت تحت تأثیر آن بوده و هستند.
۲. «عیبِ می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو»
از مطلب قبل به این نکته میرسیم که ای کاش در این همایشها واقعاً به نقد همه ابعاد تصوف میپرداختند و محاسن و معایب تصوف در کنارهم مورد تحلیل و بررسی قرار میگرفت. ای کاش بیان میشد که تصوف ایدهآل در جهان اسلام باید چگونه باشد.
کسانی که چنین همایشهایی را صورت میدهند درصدد حذف تصوف هستند نه اصلاح و هدایت آن. متأسفانه رویه انتقادی دستاندرکاران این همایش نشان میدهد که آنها عنوان تصوف را به صورت کلی دشمن می انگارند و کاری ندارند که بعضی از فرق تصوف از انحرافات دیگر فرقههای بری بوده و میتوانند دینداری قابل قبولی را در جامعه داشته باشند.
البته همانگونه که گذشت این افراد در موضعگیری درباره تصوف دچار یک پارادوکس رفتاری در جهان اسلام هستند.
۳. ایجاد فضای دو قطبی میان علمای شیعه و صوفیان نه تنها جلوی نفوذ تصوف فرقهای را نمیگیرد، بلکه با برانگیختن تعصب و لجاجتها، افرادِ تحت تأثیر تصوف را به سمت فرقهای شدن و جداسازی بیشتر از جامعه شیعه سوق میدهد.
۴. آنچه معمولا درباره انحرافات تصوف فرقهای مورد توجه قرار میگیرد در جامعه شیعه نیز به صورتهای دیگری وجود دارد بلکه هر روز درحال گسترش بیشتر است. با این تفاوت که نگاه مذهبی مانع موضعگیری در مقابل آنهاست.
مثلاً اگر صوفیان با ذکر خداوند به شور رسیده و حرکات موزون و رقص سماع دارند، بعضی از شیعیان نیز با ذکر امام حسین(ع) به شور رسیده و رفتارهایشان بسیار شبیه رقص سماع صوفیان است. آنها نیز دقیقا حلقهوار روبروی هم مینشینند و دقیقاً همان فرایندی که صوفیان برای رسیدن به شور الهی دنبال میکنند، برای رسیدن به شور حسینی طی میکنند.
اگر ذکرِ خداوند به صوفیان این قدرت و جسارت را میدهد که کارهای خارقالعاده انجام دهند و مثلاً نیزه و اجسام برنده در تن فرو کرده و با آتش بازی کنند، ذکر امام حسین(ع) نیز به بعضی از شیعیان این قدرت و جسارت را میدهد که قمه بر سر بکوبند، تیغ بر پشت زنند و در آتش بدوند.
اگر صوفیان از مسجد اعراض کرده و مکانهای متفاوتی با عنوان خانقاه برای ذکر برپا کنند، شیعیان نیز مکانهایی با عنوان حسینیه، فاطمیه، مهدیه، زینبیه و… به پا کردهاند.
اگر قطبها و سرذاکرهای صوفیان جای علما گرفتهاند و آنها را عالم گریز کرده اند، مداحان نیز مُراد بعضی از جوانان شیعه شدهاند وحتی به جای علما در جایگاه حکم و فتوا نشستهاند. بهگونهای که بعضی از جوانان به جز نصایح مداح به هیچ وجه زیر بار هیچ حکم و فتوایی دیگری نمیروند.
اگر در میان صوفیان باطن گرایی بر تقیّد به ظواهر شریعت برتری مییابد و گناهان پیروان به آسانی بخشیده میشود، همین وضع در میان بعضی از جامعه هیأتی نیز وجود دارد.
به هرحال به نظر می رسد علمای قم باید در کنار همایشهایی که برای افراطگرایی در میان اهلسنت، صوفیه و سایر فرق اسلامی برپا میکنند، همایشی نیز برای افراطگراییهای موجود در شیعه برپا کنند و در کنار جوالدوزی که به دیگران میزنند سوزنی نیز به خود بزنند.